دکتر! وقتی سوالی میپرسی و نظر میدیم، جوابت حال آدم رو بهم نریزه مخصوصا که متوجه مفهومش نشده باشی.
من اون مغلوبی که میگی نیستم. هر کسی احساس تعلق به گروه شما نمیکنه مغلوب به حساب نمیاد!
شما که چهار ساعت وقت برای هر بیماری میگذاری تا تشخیصت خطا نره با یه جمله تایپ شده این نظر رو بدی.
تف! این رفتار تکانشی من بخواد فعال باشه همینا رو کمی محترمانهتر تو پی وی که حتی یه اوکی نمیزنی، میفرستاد.
ولی نباید بلافاصله واکنش نشون بدم. منطقیش اینه که که با وجود این که جمله من رو تکرار کردی و بعدش گفتی یعنی من مغلوب و فلانم، یه احتمالی هم بدم منظورت به من نبوده.
حالا اصلا چرا باید انقدر حرفت مهم باشه برام؟ حرف تو استاد! حرف بقیه حرف اکثر آدمها
به درک آدمها نظرات مختلفی دارند. وقتی این همه دغدغه بزرگتر هست یا حتی اگر نبود، چرا باید نظرات بقیه انقدر مهم باشه؟
وسواس فکریم فعال شده. برم تو گروه بنویسم من مغلوب نیستم؟
اصلا نکنه مغلوبم؟
بابا فردا امتحان داری دختر!
یه خرده صبر کن اگه باز تو ذهنت بود بعد بنویس.
دکتر! نابغه! نخبه! اگر هزاران قدم از من جلوتری فکر نکن که چون زحمت بیشتری از من کشیدی. ما از جاهای یکسانی شروع نکردیم. کسی که با نبوغ و زندگی رو به راه متوسط متولد میشه و بزرگ میشه، از همون اول از کسی که تو آشفتگی و بیماری و هوش پایینتر متولد و بزرگ میشه خیلی جلوتره.