-
هیولا
شنبه 7 تیر 1404 21:27
تو بخش روان، ساعت ملاقات که تموم میشد، انگار که بعضی پرسنل منتظر میشدند ملاقاتیها برند، لبخندی و روی گشادهای اگر داشتند کم کم محو میشد و هیولای درونشون پا میگذاشت تو بخش. اولین بار که کمک بهیار سیبیل چخماقی اومد و داد زد سرم که وقت ملاقات فقط ده دیقه و وسط بخش یه جوری وایساده بود که مریضا حساب ببرند و انگار...
-
بیاختیاری
شنبه 7 تیر 1404 14:19
تو این دنیا اگه بی اختیاری مدفوع و ادرار بگیری دیگه اکثر آدما از دورت پراکنده میشن، حتی خودت از خودت بیزار میشی. حالا فکر کن کنار اینا انگ بیماری روانی هم بهت چسبیده باشه، دیگه پرتت میکنند تو سطل زباله. فامیل؟ نداریم! دوست؟ نداریم! میخواستم بهش بگم اگه این سالها به جای پرداخت اون کمکها به اینایی که الان ازمون...
-
آتش بس
سهشنبه 3 تیر 1404 05:03
سر ساعت ۴؟ یعنی آخرین ترورها رو کردند و تا تونستند تهران و ایران رو تا ۴ صبح به آتیش کشیدند بعد تمام؟ باور کنیم؟ من آدم مبارزه و مقاومت نبودم، من آدم ضعیفیام، جایی رو برای پناه گرفتن ندارم. اگر بیرون این شهر با خانوادم نشسته بودم در امنیت میگفتم چرا آتش بس؟ چرا این حقارت؟ ولی الان بازم دارم گریه میکنم. یادمه یه...
-
ما در وسط پایتخت و جنگ
سهشنبه 3 تیر 1404 03:59
آره دارم گریه میکنم نمیدونم دقیقا از چی از این همه بیعدالتی؟ ما وسط این همه وحشت شهر، نگرانیبرای عزیزامون تو قسمتای دیگه شهر، بیمارستان ... صدای انفجار پشت سر هم و ترامپ و نتانیاهو حتی یه سرما هم نمیخورند! یکی تو سوییس و نروژ و ... دغدغهش اینه حالا که تابستون شده اندامش مناسب ساحل رفتن هست یا نه بعد ماها تو...
-
کجا برم
سهشنبه 3 تیر 1404 01:59
تو کانالها روی نقشه علامت زده که اسراییل کجای تهران رو گفته تخلیه کنید، و حالا نوبت ماست! کجا بریم؟ دراز کشیدم مثل این چند روز غیر ساعتهایی که میرم بیمارستان، بالشت رو بغل کردم و فکر میکنم مرگ ترسناکتره یا صداها؟ از بچگی از صداهای بلند وحشت زده میشدم. حتی دلم نمیخواست برم دستشویی. دلپیچه هم بیوقت اومده سراغم....
-
حمله ترامپ
یکشنبه 1 تیر 1404 05:29
بله و دنیا به روال قبل سرشار از بیعدالتی است...
-
ماهواره متحرک
شنبه 31 خرداد 1404 21:40
آقای راننده از این که نقشههای اینترنتی کار نمیکنه شروع کرد و رسید به این که اسرائیل با مردم ایرانه و نمیخواد بهشون آسیب بزنه چون مردم رو نمیزنه، اگر میخواست مثل غزه هیچی برامون نمیگذاشت بمونه. بهش گفتم همین چند روز پیش آقای کارمند بازنشستهای رو تو بیمارستان دیدم که خونشون رو زده بودند، چشماش رو باز کرده بود...
-
کووید
شنبه 31 خرداد 1404 09:32
دکتر اومد ویزیت آقای تخت اینوری که تب و لرز داره. گفت دیشب که اومدم افتادم رو زمین و از ضعف نتونستم بلند بشم. دکتر بهش گفت نگران نباش احتمالا کوویده. الان کووید خیلی شایع شده! یه آقایی هم با اون وسایل آزمایش تو بینی اومد بالا سرش. هیچی دیگه ماسکها رو دراوردیم. هرچند خود پرستار و دکتر ماسک نزدند.
-
روده آسیب دیده و قحطی نان جو
جمعه 30 خرداد 1404 02:28
این مدت شرایط رودهم هی بدتر شد، درد، اسپاسم، سنگینی و سوزش شدید و تشدید فلج روده و خونریزی. مطمئنا یه علت مهمش این شرایط پر استرس بوده و هست ولی انگار یک زخم یا آسیبی تو رودهم اتفاق افتاده که این خونریزی و دردها از اونه. به خاطر استفاده مداوم از نوناپیک که اسید سیتریک داره هم هست. تنها کاری که به ذهنم رسید رژیم...
-
شبکه خبر تو ICU
جمعه 30 خرداد 1404 01:17
پشت در شیشهای آی سی یو منتظر نوبت ملاقات بودم که دیدم حالم داره بد میشه و فهمیدم صدای شبکه خبر از جنگ و مارش نظامی و ... میاد! شوکه شدم تو ICU؟ آقا این جا میگید ملت یکی یکی و کوتاه برند ملاقات چون بیمارا هیجانشون میره بالا و خطرناکه براشون، بعد کنار تخت و سالنش تلویزیون به اون بزرگی گذاشتید اونم شبکه خبر تو دوران...
-
خشم
پنجشنبه 29 خرداد 1404 17:57
پر خشمم، پر احساساتیام که مثل مواد مذاب و آتشفشانند منتظر سرازیر شدن. از بیتوجهی بیمارستان آشغال! از این که دو ماهه میگم چک کنید ممکنه دلدردها و بیرون رویش آخر بستری اول و بیقراری و دلیریوم که بعد بستری اول پیش اومد از عفونت باشه. هی گفتند دخالت نکنید! دکترش حتی به پرستار خصوصی که مجبورمون کردند بگیریم هم گفته بود...
-
شبکه خبر
پنجشنبه 29 خرداد 1404 03:35
اومدم امشب کمی زودتر از غش کردنم از بیخوابی، بخوابم و ۲ و خردهای تلویزیون و چراغ رو خاموش کردم. نیم ساعتی غلت زدم تو جام و خوابم نبرد و گفتم اشکال نداره جسمم استراحت کنه. که یهو یه صدای انفجاری اومد که گفتم یا ابوالفضل! و باز شبکه خبر کوفتی رو روشن کردم که صدای حرف زدنشون کمی صدای انفجار و پدافندها رو بپوشونه....
-
خش خش
چهارشنبه 28 خرداد 1404 23:20
وقتی مضطرب میشه شروع میکنه دنبال یه چیزی گشتن، آخه الان ریموت؟ ما که ماشین نداریم! میگه لازم میشه. و وقتی شروع به گشتن دنبال گمشده متغیر میگرده من مضطرب میشم. راه حل من و تو، تو این جعبهها و وسایل نیست... آی فیلم سریال وارش نشون میده یهو صدای انفجار میاد و اول فکر میکنم صدا و سیما هک شده و بعد میبینم تصویر...
-
بوم بوم
چهارشنبه 28 خرداد 1404 19:04
انگار فقط ما سه تا تو شهر موندیم... تمام این سالها کابوس جنگ داشتم کابوس بمباران و رد شدن جنگنده از بالا سر خونه و ... تو این هفته یه دفعه کابوسم واقعی شد وقتی نصف شب از کنار پنجره رد میشدم. دو سه روز بعدش وقتی انتقالش دادند ICU کابوس در کابوس شد انقدر که ترس جنگ و صداهای پدافند کمرنگ شد. باید شجاع باشیم ... باید...
-
بستری بخش اعصاب و روان نوبت سوم
جمعه 16 خرداد 1404 14:18
دیشب برای سوم تو این ماه به سختی بستریش کردیم. انقدر بدحال بود و ما ناتوان از کنترل و مدیریت شرایط که ناچار شدیم تو ببریمش اورژانس اون بیمارستان کوفتی. و بعد کلی سر و کله زدن بستری کردنش تو بخش اعصاب و روان مزخرف آشغال. گفته بودند من تو کار درمانشون دخالت میکنم! میدونی چی رو میگن دخالت؟ این که دارویی که بهش...
-
کات
چهارشنبه 14 خرداد 1404 08:38
این لحظه صبح این صدای پرندهها بین شلوغی شهر میتونست یه لحظه شیرین یا پر آرامش باشه اگر قبل و بعدش رو میشد کات کرد. شب و نیمه شبی که تا صبح گذشت، خونهای که شبیه فیلمهای ترسناک شده بود با هر صدا و سایهای وحشت میکردم. حرفهای عجیب و ترسناک میزد و پافشاری میکرد: بیا یه تابلوی قشنگ به پشتم وصل کن این توپ رو پاره...
-
همکلاسیها
پنجشنبه 8 خرداد 1404 06:54
یه تعداد همکلاسی داریم که برای دور موندن از شرشون مجبوریم سکوت کنیم. بهم میگه تو نبودی خودش میگفت من نمیتونم یه جا همینطوری تو یه جمعی بشینم باید حتما یه شری بینشون درست کنم! .. دیشب بعد کلی وقت یه کم خواستم به خودم اوقات فراغت بدم، بعد یهو یادم اومد که عزیزم الان رو تخت بیمارستان تو یه جایی مثل زندان انفرادی با...
-
نمیخواد قوی باشی
شنبه 27 اردیبهشت 1404 14:12
نمیخواد حفظ ظاهر کنی نمیخواد قوی باشی بذار اشکات بریزه جلو همه بذار فرو ریختنت رو ببینند نابود شدم از بس که سعی کردم ظاهر قوی داشته باشم
-
روز چندم بستری
جمعه 26 اردیبهشت 1404 20:33
نمیتونم از فکرش بیام بیرون. باید درس بخونم و با این سیاهی و تاریکی غمناک درونم نمیدونم چطوری... کاش بدونه خیلی دوستش دارم خیلی دوستش داریم و دلمون شرحه شرحه است براش... بدونه فرقی هم میکنه؟ اون روز بهش گفتم ما خیلی دوستت داریم که مجبور شدیم بیاریمت اینجا. خونه وقتی اینجایی جهنم خالیه. گفت دوستم دارید؟ اینطوری؟
-
ایزوله
چهارشنبه 24 اردیبهشت 1404 21:39
الان تو اتاق ایزوله است و هنوز بیقرار. یعنی تا ظهر که اینطوری بود. حالا که شبه نمیدونم در چه حالیه، وحشت زده؟ تنها؟ احساس میکنه بهش خیانت کردیم؟ قلبم فشرده است ... انگار هی تو مرداب تاریک بیشتر فرو میرم دلم میسوزد و کاری زدستم برنمیآید ...
-
بد حرف میزنم
سهشنبه 23 اردیبهشت 1404 13:28
این روزا انقدر تحت فشارم که نمیتونم لحن و مدل صحبتم رو مدیریت کنم و برگشتم به حالت پیش فرض کارخونه
-
بیمارستان روانپزشکی
سهشنبه 23 اردیبهشت 1404 13:22
عجیب این که امتیاز هر کدوم از بیمارستانهای روانپزشکی رو میبینم پایینه. باید دست به دست هم بدیم یه مرکز روانپزشکی انسانی و درست حسابی تاسیس کنیم.
-
خسته
سهشنبه 23 اردیبهشت 1404 07:37
دلم یک فنجان آرامش میخواد لم دادن گوشه یه جای سرسبز، آروم و خنک داد میزنه هذیان میگه ناله میکنه بدن و زبونم از بدحالی قفل کرده و درد میکنه میگه کمکم کنید میگم فقط دکتر میتونه میترسه نمیاد این دو هفته بستری بدترش کرده داروهای مزخرف جدید شبیه کابوسه
-
یاد
شنبه 16 فروردین 1404 02:20
اومدم اینجا بعد چند ماه دو سه تا نفر بودند کامنت میگذاشتند که دیدم وبلاگ یکیشون غیرفعال شده :( باز دیر رسیدم انگار وقتی میرسم همه رفتند.... خالیه
-
نفرین اسنپی
جمعه 7 دی 1403 00:16
آقا! از اون شب که پیک اسنپ به خاطر چیزی که تقصیر ما نبود با این حال همون شب پیگیری کردیم پولش بهش بدن نفرینمون کرد همش مریضیم یعنی استعلاجی هم ندارن لامصب! یعنی اسنپ اخراجش کرده؟ آخه ول نمیکرد فرداش هم تا شب هر چی از دهنش دراومد پیام داد آخر دوباره به اسنپ گفتم که بگید دست از سر ما برداره وگرنه میرم ازش پلیس فتا...
-
رها
دوشنبه 5 آذر 1403 02:12
وقتی استاده گفت که نمیتونیم همکاری کنیم و هر دو منظور هم از اون پروژه رو اشتباه فهمیده بودیم بیشتر از ناراحتی، سبک شدم. ذوق و شوق انجامش رو داشتم ولی الان نه. اینم شده بود یکی از بارهای زندگی که خودم به خودم تحمیل کرده بودم. . بعد امتحان خم شدم وسیله رو از رو زمین بردارم، کمرم یه تق کرد و درد شدید پیچید تو کمر و...
-
مه
سهشنبه 29 آبان 1403 01:29
یه جوری تصاویر ام آر آی رو زیر و رو میکنم انگار چیزی ازشون میفهمم و میتونم خودم کشف کنم دلیل و درمان مشکلم چیه. چیزی که این همه متخصص و فوق تخصص نفهمیدند. . گاهی دلم میخواد از استاد بپرسم واقعا جدی میگی یا ایستگامونو گرفتی که این چیزا رو نرمالایز میکنی؟ دقت کردم اکثر مواقع مقالههایی رو جمعبندی میکنه و میگه...
-
خسته شرمنده
یکشنبه 27 آبان 1403 00:35
خسته شرمنده ام از این خستگی احساس گناه میکنم از خودم خستم، از این آمادهباشها خستم. از راه رفتن لبه تیغ، پراکندگی و بن بستها...
-
چرا اجازه میدم؟
جمعه 25 آبان 1403 02:42
چند تا سوال نسبتا خصوصی ازم پرسید و بعد گفت یه روانشناس میشناسم که ... هماهنگ کنم بری پیشش آقا مرسی از حسن نیت شما ولی اصلا خوشم نیومد. نه این که از روانشناس رفتن بدم بیاد که خیلی ساله این کارو میکنم. یهو نگاه کردم به الگوهای تکراریم با آدمها، دقیقا یه جای خاصی به خودشون اجازه میدن وارد حریم شخصی من بشن، سوالاتی...
-
AA
پنجشنبه 24 آبان 1403 01:45
داشتم سرچ میکردم داروی مشابه نوناپیک تو کشورهای دیگه چه طعمی دارند که متوجه شدم ظاهراً همشون مزه زهرمار میدن. استفاده کنندهها برای آمادگی کولونوسکوپی میخوردند و کلی اذیت شده بودند از این طعمی که باید یکی دو روز تحمل کنند. یکیشون نوشته بود مزه مرگ میده. کسی رو اون وسط ندیدم که مجبور باشه همیشه استفاده کنه. * یه...