نمیتونم از فکرش بیام بیرون. باید درس بخونم و با این سیاهی و تاریکی غمناک درونم نمیدونم چطوری...
کاش بدونه خیلی دوستش دارم خیلی دوستش داریم و دلمون شرحه شرحه است براش...
بدونه فرقی هم میکنه؟ اون روز بهش گفتم ما خیلی دوستت داریم که مجبور شدیم بیاریمت اینجا. خونه وقتی اینجایی جهنم خالیه. گفت دوستم دارید؟ اینطوری؟
ظاهرا مشکلات زیادی داری دوست عزیز. ناراحت شدم ولی خوب دنیا این جوریه ... باید قدر روزهای خوب رو دونست... امیدوارم شما هم سریعتر به روزهای خوب برسی
توکل به خدا