خسته

دلم یک فنجان آرامش می‌خواد

لم دادن گوشه یه جای سرسبز، آروم و خنک

داد می‌زنه هذیان می‌گه ناله می‌کنه 

بدن و زبونم از بدحالی قفل کرده و درد می‌کنه

می‌گه کمکم کنید

می‌گم فقط دکتر می‌تونه 

می‌ترسه نمیاد

این دو هفته بستری بدترش کرده 

داروهای مزخرف جدید

شبیه کابوسه